بخشهای اصلی
پیوندهای سریع
دریافت اطلاعات پایگاه
لطفاً نشاني پست الكترونيك خود را برای دريافت اطلاعات و اخبار پايگاه در كادر زير وارد كنيد.
آمار سایت
- كل کاربران ثبت شده: 3336 کاربر
- کاربران حاضر در وبگاه: 0 کاربر
- ميهمانان در حال بازديد: 20 کاربر
- تمام بازديدها: 5379893 بازدید
- بازديد 24 ساعت قبل: 510 بازدید
همایش بیداری امریکا و اروپا، جنبش وال استریت؛ نماد اعتراض به بحران و بی عدالتی با همکاری دانشکده مطالعات جهان، انجمن ایرانی مطالعات جهان ˛ موسسه مطالعات امریکای شمالی و اروپا و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در روزهای دوشنبه و سه شنبه، اول و دوم اسفند ماه ۹۰ در پنج پانل در تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان برگزار شد.
در ابتدای این همایش دکتر محمد باقر خرمشاد، رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با طرح چند سوال سخنان خود را آغاز کرد.
وی این سوال ها را که چرا علیه وال استریت شاهد وقوع جنبش هستیم و این جنبش به عنوان نماد و مظهر چه معنایی دارد؟ آیا این جنبش علیه سرمایهداری است یا اینکه وقوع این جنبش به معنای چالش یا بحران در این نظام است؟ مطرح کرد.
رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با اشاره به نظریات جامعهشناسی الکسیس دو تکویل در کتاب «دموکراسی در آمریکا» گفت: به عقیده تکویل وقوع جنبشها از به هم خوردن ثبات در جامعه پدید میآید و در آمریکا هم نژاد سیاه و سفید هیچ وقت نمیتوانند در کنار هم زندگی کنند. بنابراین میتوان گفت یکی از شرایط وقوع انقلاب که فقدان شرایط مساوی و برابر برای همه است در آمریکا وجود ندارد و همین نابرابریهاست که به انقلابها اجازه بروز خواهد داد.
دکتر خرمشاد تصریح کرد: به عقیده تکویل جامعه فقط در صورتی که شرایط دموکراسی برای همه به هم بخورد به سمت انقلاب پیش میرود که در آمریکا هم جامعه سیاهان شرایط مساوی نسبت به سفید پوستان نداشته و همین زمینه برایشان فراهم است .
وی با بیان اینکه تکویل سیر تحول در نحوه تقسیم کار جوامع صنعتی را باعث ایجاد تحولات میداند، عنوان کرد: به عقیده تکویل نحوه تقسیم کار در جوامع صنعتی به سمتی رفته که جوامع دچار انقلاب خواهند شد، زیرا شاهد تقسیم کار نامتوازن در جوامع هستیم که این عدم توازن در تمام زوایای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دیده میشود. بنابراین میتوان گفت این جنبش عکسالعملی به نحوه تقسیم کار در جامعه صنعتی آمریکاست.
در ادامه این همایش، دکتر هدر گاتنی، استاد دانشگاه ایالتی فوردهم نیویورک آمریکا گفت: با توجه به بیاعتمادی مردم نسبت به دولت آمریکا در حل مشکلات، طبقه متوسط خواهان ایجاد شکل جدیدی از دموکراسی است.
دکتر گاتنی، در مورد اعتراض به بحران بیعدالتی با اشاره به حضور خود در میان کمپهای اعتراض آمیز مردم در آمریکا به خصوص در نیویورک افزود: در ابتدای این اعتراضات تنها در شهرهای بزرگ مانند لسآنجلس و نیویورک کمپهای اعتراضآمیز برپا میشد، اما اکنون حتی در شهرهای کوچک نیز کمپهای اعتراضآمیز برپا شده است.
وی با اشاره به شعار این جنبش اظهار داشت: براساس آمار ، ثروت های خصوصی در امریکا در اختیار یک درصد جمعیت است و جنبش می خواهد توزیع ثروت و قدرت ، عادلانه باشد.
استاد دانشگاه نیویورک افزود: امریکا کشور متنوع و دارای گرایش های سیاسی مختلف است که این گرایش ها در جنبش حضور دارند و در پی دست یابی به راهکارهایی برای ابراز نظر خود هستند.
وی در ادامه اظهاراتش با اشاره به گفتوگوهای خود با مردم معترض در آمریکا گفت: در این گفتوگوها بسیاری از مردم، دلیل حضور خود را در این جنبش اعتراضآمیز، نرخ بالای بیکاری، افزایش هزینههای تحصیلات دانشگاهی، نبود مراقبتهای بهداشتی، خصوصسازی آموزش عمومی اعلام کردند
این استاد دانشگاه در پایان سخنان خود گفت: افراد معترض در جنبشهای وال استریت از شبکههای اجتماعی مانند فیس بوک استفاده میکنند و در سراسر جهان به صورت هماهنگ عمل میکنند و این جنبش به دنبال ایجاد یک شکل جدید از دموکراسی و یک جامعه سیاسی متشکل از حداکثر عموم مردم است. در واقع این جنبش سیستم نمایندگی را لغو میکند و افراد حاضر در این جبنشهای اعتراض آمیز خواهان تصمیمگیری جمعی هستند.
دیگر سخنران مراسم افتتاحیه دکتر سعیدرضا عاملی ،رئیس دانشکده مطالعات جهان، درباره نهضت امریکایی وال استریت درباره امریکا گرایی، امریکا سازی وآمریکایی بودن به ایراد سخن پرداخت.
دکتر عاملی گفت: مردم امریکا به نابرابری اقتصادی در امریکا اعتراض کردند. این نابرابری اگرچه اعتراضی است به وضعیت اقتصادی در امریکا ولی این یک حرکت اقتصادی صرف نیست بلکه یک حرکت سیاسی و فرهنگی است، اعتراضی به وضعیت غالبی که در امریکا به وجود آمده است.
وی در ادامه افزود: در اینجا می خواهم به این سوال ها پاسخ دهم: چه تصویر کلی از قدرت در جهان وجود دارد؟ به نظرم اگر ما نگاهی کلان به قدرت نداشته باشیم به خاطر زیر مجموعه هایی که دارد نمیتوانیم تحلیل پیوستاری از آن داشته باشیم. چرا امریکای سلطه در سطح ملی و جهانی به وجود آمد؟ چه معرفت شناسی از آمریکای یک درصدی می توان ارائه کرد؟ چه ظرفیتهایی را آمریکای یک درصد ایجاد کرده است تا بتواند بر ۹۹ درصد مردم امریکا سلطه داشته باشد؟ چه فرایند هایی را امریکای یک در صد ایجاد کرده است؟
استاد مطالعات آمریکای شمالی با اشاره به مولفههای قدرت گفت: مؤلفه اول این است که به وجود آمدن فضای مجازی، با یک تصاعد مجازی افزایش قدرت در جهان مواجه شدهایم. منظورم از این واژه این است که محیط مجازی محیط ریاضی است. محیط ظرفیت متمایل به بینهایت ریاضی است. در این محیط وقتی شما تولیدی را انجام می دهید، تولید متصاعد مجازی می شود و یک قدرت فراگیر جهانی ایجاد میکند. یعنی تولیدات مجازی متمایل به بی نهایت تولید، توزیع و مصرف محسوب میشود. امروز شما میبینید گوگل به عنوان پدیده کالیفرنیایی چگونه ۶۵ درصد سرچ دنیا را در انحصار خودش قرار داده است، چگونه پرتالهای بزرگ کالیفرنیا امروز قلمروهای روزمره زندگی جهان را در انحصار خود قرار داده اند. عامل دومی که قدرت و مدیریت قدرت گرایانه را در جهان ضریب و توانش بالا میدهد؛ ظهور مفهومی است به نام «نانو مجازیت» نانو تکنولوژی صنعت کوچک سازی پدیده هاست. یک نانومتر یک میلیاردم متر است. یک نانو مجازیت یعنی کوچک سازی جهان متمایل به بی نهایت. اگر یک نظام قدرت بتواند جهان را آنقدر کوچک بکند که زیر موس خودش بیاورد آن وقت خیلی امکان مدیریت بالای تخریب و جهت دهی فراهم می شود. امکان تغییرجهان در سطح وسیعی فراهم میشود. این قدرتی است که در این محیط امکانش هست ولی در محیط فیزیکی امکانش وجود ندارد .
نویسنده کتاب «استعمار مجازی آمریکا» افزود: پدیده سوم قدرتی، وبی وود است. پدیده وبیوود فرسنگ ها بالاتر و قَدَرتر از هالیوود گام بر می دارد. هالیوود عرصه قدرت سینماست ولی وبی وود عرصه قدرت همه ابعاد زندگی است. امروز فضای مجازی در بعضی از عرصهها فضای ۸۵ درصدی زندگی است. قدرت این محیط قدرت بسیار بزرگی است. لذا با توجه به این دیدگاه ما با دو فضایی شدن همه ظرفیت های جهان مواجه شده ایم. میتوانیم این را بگوییم که خیر و شر از ظرفیت مضاعف برخوردار شده اند. خیر ظرفیت مضاعف پیدا کرده است. شر هم همینطور. وگاهی اوقات وقتی آدم در یک مسئله جزیی خیلی عمیق میشود مسائل بزرگتر را فراموش میکند این مسئلهای است که ما در ذیلش می خواهیم مسئله وال استریت را مورد توجه قرار دهیم .
وی در پاسخ به این سئوال که چه معرفتی بر امریکای یک در صدی حاکم است؟ اظهار کرد: باید گفت تفکر استثناءگرایی بر اندیشه آمریکایی یک درصد حاکم است. یک تفکر استثناگرایانه. تفکری که خودش را استثنا میکند. ازهر قانون و سازمانی با نام اینکه برترینهای جهان است. با این نام که قدرت، حق است. یعنی هرچه قدرت داری حق داری. این تفکری است که از جهان بینی خودخواهانه برخوردار است. از یک روحیه حذف کردن دیگران به هرقیمتی برخوردار است. ارزش یکی با لحاظ قدرت برای آنها مساوی همه است. یعنی یک نفر بماند همه از دنیا بروند. آن منطق منطقی است که تبدیل به یک امریکاگرایی از یک ایدئولوژی نهادینه شده در تفکر جمعیت خاصی از رهبران آمریکا حکایت میکند که تفسیر خودخواهانهای از حق و حقوق زندگی با تکیه بر قدرت ارائه میکنند
رئیس دانشکده مطالعات جهان با انتقاد از عقلانیت حاکم بر تفکر غرب خاطر نشان کرد: قرن بیستم شاهد کشته شدن انسان هایی بود که تا بیست و دو برابر کشته شدگان جنگ در قرن ۱۸ و ۱۲ برابر انسان های کشته شده در قرن ۱۹ بود. آخر این چه عقلی است. جهان و جهان سیاست مسیر عقلانی طی نمیکند. واقعا مسیر جهالت و بربریت را طی میکند. برگشته اند به دوره بربریت. به انحصار در آوردن نهادهای بین المللی سیاسی مثل سازمان ملل، در سازمان ملل هم یک شورای امنیتی ایجاد شده. همه کسانی که بحث حقوقی روابط بین الملل میکنند میبینند که آنها ساختار دموکراسی ندارند. برای اینکه یکی میتواند نظر جمع را وتو کند. نهادهای فرهنگی که ایجاد کردند مثل گوگل. گوگل امروز خبر ۴۰ هزار خبرگزاری دنیا را ویرایش می کند. در گذشته آسوشیتد پرس خبرگزاری بزرگی بود ولی امروز در برابر گوگل نیوز یک خرده خبرگزاری محسوب میشود. این فضا ۴۰ هزار پایگاه خبری را ویرایش می کند ولی خبر را چگونه تحویل ما میدهد؛ بر اساس رتبه بندی خودش. این یعنی به انحصار کشاندن فضای دوم زندگی یعنی فضای مجازی .
وی در پاسخ به این پرسش که چه نهادهایی را فضای یک درصدی ایجاد کرده استگفت:پاسخ دموکراسی کردن جهان است. به نظر من دموکراسی کردن جهان از دیدگاه آمریکایی اهانت به مردم جهان است. اصلا نگاهی که ما بقیه را نفهمیم و غیرمتمدن بدانیم، توهین آمیز است. اینکه آمریکایی ها از توسعه دموکراسی در کشورهای دیگر صحبت می کنند، واقعا اهانت به ملت های دیگر است. هر ملت حوزه فرهنگی و سیاسی بومی خود را دارد. اگر به دولت آمریکا بگوییم سیاست جمهوری اسلامی را دنبال بکنید، اعتراض می کنند. می گویند ما تاریخی داریم، روشی داریم برای زندگی مان. ایران منطق خودش را دارد. سنت خودش را دارد. بر مبنای سنت پیغمبر اسلام می خواهد زندگی کند. بر مبنای نص الهی می خواهد زندگی کند. به دنبال روش جامع زندگی یعنی توجه همزمان به عقلانیت و معنویت است . در منطق آمریکایی دموکراسی یک ابزار است. ابزاری است که پشتش تفنگ است. آخر چه گونه می شود هم از دموکراسی صحبت کرد، هم جنگ فراگیر ایجاد کرد . این مسئله در حوزه علم هم وجود دارد. به نظرم حتی نهاد علم هم در آمریکا از نگاه استثناگرایانه سالم نمانده است. نهاد علم هم حتی به نوعی استانداردها و روش های تفکری را نهادینه کرده گو اینکه علم مطلق است می دانید اگر علم را مطلق بکنیم آن را انکار کرده ایم. علم طبیعتش در تغییر است .
دکتر عاملی در پایان یادآور شد: بین لایه مردم و لایه قدرت دارد فاصله می افتد و این فاصله را شما در اروپا و آمریکا و هر جایی که سیاست سلطه آمیز بر مردم وجود دارد جدی تر شده است. البته دو عنصر آگاهی و کاهش عصبیت بیداری جهانی را به وجود آورده است. مردم جهان را بر علیه جامعه یک درصد سلطه گرا بسیج کرده است . جامعه یک درصد سلطه گرای آمریکای امروز فقط بر ۹۹درصد مردم آمریکا ظلم نمی کنند بلکه بر ۹۹% مردم جهان ظلم می کنند. توسعه آگاهی ها و کاهش لایه عصبیت موجب بیداری عظیم در جهان شده است که دیوارهای کاخ های سرمایه داری و ظلم را به لرزه در آورده است . حرف دقیق تر این است که آمریکا ۹۹ درصد و جامعه ۹۹ درصد جهانی قربانی دوری از خدا هستند. این روند بیداری؛ جهان را به سمت بازگشت به خداپرستی و توحید راهنمایی خواهد کرد .
در پایان مراسم افتتاحیه این همایش دکتر ادریس سماوی حامد، عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه ایالتی کلرادو نیز جنبش وال استریت را اعتراض به بی عدالتی در جامعه امریکا دانست و گفت: بسیاری از مردم امریکا از نابرابری اجتماعی آگاه و متوجه شده اند که یک درصد جامعه کل ثروت را در دست دارد.
دکتر ادریس سماوی با اشاره به اینکه وال استریت از سرخوردگی فزاینده بخش مهمی از توده مردم امریکا در مورد آینده و فرصت های رشد و ترقی نشات می گیرد افزود: این موضوع تا حدی به اعتقاد فعالان جنبش به فرصت های برابر در موفقیت اقتصادی مربوط است.